۱۰ مرداد ۱۳۹۵، ۹:۴۵

تاملی در باب کتاب های موفقیت؛

مفاهیم موفقیت را بومی سازی کنیم/درخواندن شجاع باشیم

مفاهیم موفقیت را بومی سازی کنیم/درخواندن شجاع باشیم

یک مترجم درباره کتاب های موفقیت گفت: می توانیم در این حوزه حرف خودمان را بزنیم اما شرایط به گونه ای است که ما نگاه می‌کنیم که آن طرف دنیا چه کار می کنند. باید این مفاهیم را بومی سازی کنیم.

خبرگزاری مهر ، گروه فرهنگ: چاپ و توزیع کتاب های مروج آموزه های موفقیت و مفاهیمی از این دست، چند سالی است که در کشورمان رونق داشته و آثار مختلفی در این زمینه در بازار نشر پخش می شود.  میزان تنوع در این زمینه به گونه ای است که تشخیص اثر خوب و اصیل از اثر نامناسب و غیر اصیل سخت شده است. در طبقه بندی مخاطبان، عده ای از خریداران بازار نشر و اهالی مطالعه کتاب، اهل خواندن چنین کتاب هایی هستند و به اصولی که در کتاب های خوب این حوزه مطرح می شود، معتقدند.

چندی پیش کتابی تحت عنوان «زندگی شجاعانه» توسط انتشارات آموزه منتشر شد. این کتاب اثر برنه بروان است که توسط آزاده رادنژاد، افسانه حجتی طباطبایی و فرح رادنژاد ترجمه شده است. مطالب اصلی این کتاب درباره مهارت های زندگی شجاعانه، آسیب پذیری و تغییر شیوه زندگی، همچنین عشق ورزی و فرزند پروری هستند.

موضوع بالا یعنی گستردگی کتاب های اصول تربیتی و موفقیت در کشور، باعث شد با یکی از مترجمان کتاب «زندگی شجاعانه» به گفتگو بنشینیم و درباره چنین کتاب هایی گفتگو کنیم. این گفتگو با آزاده رادنژاد مترجم و مدیر مسئول انتشارات آموزه انجام شده است. مشروح متن این گفتگو در ادامه می آید:

* این روزها، کتاب هایی که حاوی عناوین یا مفاهیم موفقیت زایی هستند، در کشور ترجمه و منتشر می شوند. به نظر می رسند بازار گرمی برای این کتاب ها به وجود آمده، اما به نظر شما چنین کتاب هایی باید چه ویژگی هایی داشته باشند تا در بازار ایران خوب بفروشند؟

بله . درست است بازار کتاب‌هایی که مدعی راهکارهایی برای موفق زندگی کردن هستند این روزها گرم است و دلیل آن این است که ما واقعاَ نمی‌دانیم موفقیت چیست، چطور می‌توانیم به دستش بیاوریم و چطور می‌توانیم به احساس موفقیت و خوشبختی برسیم؛ خصوصاً در جامعه ما که از یک سو تورم و بیکاری عرصه را بر ما تنگ کرده و از سوی دیگر استانداردهای زندگی موفقی که به ما معرفی می شوند متعدد و بعضاً متناقض و نافی یکدیگر هستند.

 اما اینکه کتاب‌های موفقیت چه طور بهتر به فروش برسند، بی‌شک به اثرگذارتر بودن آنها برمی‌گردد. قطعاً کتابی که اثرگذارتر باشد، دهن به دهن تبلیغ شده و پرفروش تر می‌شود. اما این اثرگذاری تنها در صورتی ممکن است که کتاب آینه باشد و اول از هر چیز به ما بگوید که ما که هستیم و کجای کار قرار داریم. مثل وقتی که به خاطر بیماری به پزشک مراجعه می کنیم، اولین مرحله تشخیص است. یعنی این که واقعاً مشکل چیست. درمان موثر در گرو تشخیص درست مشکل است. در بسیاری از کتاب های موفقیت ، مشکل به درستی تشخیص داده نمی شود و یک نسخه آماده از قبل برای همه مخاطبان پیچیده شده است. کلیدی که به هر دری می خورد ولی هیچ دری را باز نمی‌کند. نسخه‌ای که چیزی بیش از مسکن در آن نیست. و بعد از درمان می بینی که اتفاقا درد بیشتر هم شده است.

در کتاب زندگی شجاعانه به نظر من، مشکل به خوبی تشخیص داده می‌شود . چون کتاب بر پایه یک تحقیق جدی ۱۲ ساله نوشته شده است.  

* از زمان چاپ کتاب تا امروز، میزان فروش آن چطور بوده است؟ راضی تان کرده یا ناامید؟

کتاب زندگی شجاعانه برای نمایشگاه کتاب تهران منتشر شد و تقریباً از اول خردادماه وارد بازار شده است . یعنی از ورودش به بازار دو ماه بیشتر نگذشته و در این مدت بیش از ۵۰۰ جلد از آن فروخته شده است. با توجه به اینکه مردم ما عادت ندارند راهکارهای حل مشکلات خود را از طریق تحقیق و مطالعه به دست آورند، از این حجم فروش راضی هستیم ولی با توجه به اینکه کتاب زندگی شجاعانه کتابی است که به باور ما به همه می‌تواند کمک کند و در ایران کمتر کسی است که در «رهیافت و نگرش به زندگی» مشکل نداشته باشد، به نظرم باید خیلی بیش از این حرف‌ها فروش برود.

* به نظرتان مترجمی که وارد حوزه چنین کتاب هایی می شود باید با چه مباحثی آشنایی داشته باشد؟ چون تنهایی با آشنایی با زبان نمی توان به ترجمه خوبی از این کتاب ها امیدوار بود.

کاملاً درست است. صرفاً دانش زبان انگلیسی یا حتی نثر سالم فارسی راهگشا نیست. برای ترجمه خوب باید با ترجمه و مفاهیم آن درگیر شوید. مترجم کانال انتقال افکار جدید است اگر مترجم مفاهیم کتاب را به خوبی درک نکند، آنچه منتقل می‌کند فقط، مفاهیم متناقض و خام، و در حقیقت پارازیت است. در مواجهه با مفاهیم نویسنده اصلی، مترجم باید مثل یک محقق رفتار کند. به کنه مطلب پی ببرد، خوب درک کند و بعد تمایزها وتأکیدات زبانی نویسنده را در فارسی منتقل کند. به اصطلاح، سبک بیان نویسنده را منتقل کند.

مترجم باید برای مفاهیم نویسنده در زبان فارسی جا باز کند؛ کاری که ما سعی کرده‌ایم در کتاب زندگی شجاعانه بکنیم. مثلاً وقتی در زندگی شجاعانه نویسنده  ازarmoring up حرف زده، مترجم حق ندارد آن را به «حالت دفاعی به خود گرفتن» برگرداند. چون خود نویسنده هم می توانست از defending  استفاده کند. او آگاهانه و برای عینی سازی و اثرگذاری بیشتر از واژه زره استفاده کرده است. پس ما هم باید از عبارت «زره پوشیدن» به عنوان یک راهکار دفاعی و حفاظی در ارتباط استفاده کنیم. یعنی تأکید و تمایزی را که نویسنده در زبان انگلیسی برای اثرگذاری بیشتر ایجاد می کند ما هم در فارسی ایجاد کنیم.

* به نظرتان آموزه‌هایی که نویسندگان خارجی درباره موفقیت می‌نویسند، برای مخاطبان ایرانی مناسب‌اند؟

پیش از پاسخ، بگویم که زندگی شجاعانه از آن کتاب‌هایی نیست که به شما بگوید چگونه می‌توانید پولدار شوید، کار پیدا کنید، دوست پیدا کنید یا همسر ایده الی باشید. کتاب زندگی شجاعانه جدی‌تر از این داستان‌هاست. این کتاب نتیجه پژوهش ۱۲ ساله دکتر براون درباره آناتومی ارتباط، و مبتنی بر چند نظریه حاصل از تحقیق است. اما درباره سوالتان باید بگویم صد در صد بهتر این است که ما خودمان درباره خودمان بنویسیم و راهکارهای حل مشکلات‌مان را خود به دست آوریم. اما فعلاً شرایط به گونه ای است که ما نگاه می‌کنیم که آن طرف دنیا درباره خود چه فکر می‌کنند و چگونه مشکلاتشان را حل می‌کنند تا ما هم الگو برداری کنیم.

اما باید بدانیم که اگر بخواهیم، می‌توانیم از تحقیقات و راهکارهای آنها در مورد خودمان استفاده کنیم. چون اولاً مسئله انسان، مطرح است. انسان در همه جای دنیا انسان است با مشکلات مشترک؛ اکنون هم که بحث دهکده جهانی مطرح است و می‌بینیم که مرزهای ارتباطی دیگر وجود ندارد . وقتی تکنولوژی غربی به فوریت در اختیار ما قرار می‌گیرد پس، می‌توان فکر کرد مشکلات هم به فوریت تسری پیدا می‌کند. البته ما مشکلات خاص خودمان را هم داریم .

به نظرم ما به عنوان خواننده باید فعالانه و شجاعانه بخوانیم. سعی کنیم درست را از نادرست، منطقی را از غیرمنطقی تشخیص دهیم. سعی کنیم بومی سازی کنیم و ببینیم هر مفهوم و ایده جدید در زندگی روزمره ما چه شکلی پیدا می‌کند. در حقیقت، همه چیز بستگی به خود ما دارد اینکه چقدر فکر کنیم و خود را درگیر کنیم.

* کمی هم درباره چیستی کتاب «زندگی شجاعانه» بگویید!

زندگی شجاعانه کتابی است که چشم و گوش ما را در مورد خودمان و دیگران باز می‌کند. به ما نشان می‌دهد که رهیافت ما به زندگی شجاعانه است یا غیرشجاعانه. این کتاب همچنین به ما نشان می‌دهد که در زندگی، چقدر واقعی هستیم. چقدر بر اساس آمال و آرزوها و انتظارات دیگران زندگی می‌کنیم نه براساس تفکرات و آرمان‌های خود واقعی‌مان. چقدر خودمان را مخفی می‌کنیم و می‌ترسیم خود واقعی‌مان را به‌رغم نقص‌های بی‌شماری که دارد، نشان دهیم. در این کتاب می‌فهمیم «که» هستیم. کسی که مشکل را حل می‌کند یا از آن فرار می‌کند، می‌فهمیم چه ماسک‌هایی بر چهره می‌گذاریم و چطور در مواجهه با آدم‌ها زره بر تن می‌کنیم و از چه سپرهایی استفاده می‌کنیم تا آسیب نبینیم. در این کتاب یاد می‌گیریم که چطور دچار شرم می‌شویم و دیگران را دچار شرم می‌کنیم، و چطور بر اساس ترس از آسیب دیدن مدام داریم آسیب می بینیم و...

از همه این نکته ها، مهم‌تر اساس کتاب زندگی شجاعانه، تحقیق است. این به نظر من بسیار اهمیت دارد و وجه ممیزه این کتاب با بسیاری از کتاب‌هایی است که راهکار به دست می‌دهند همین مبنای علمی و تحقیقاتی بودن آن است.

کد خبر 3724426

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha